پنج مرحله برای انشانویسی درست


معلم در کلاس درس دو راه بیشتر ندارد اول دل بستن به روش های سنتی تدریس و دلخوش بودن به یادگار گذشته ها و دوم خروج از پوسته سنتی و رو آوردن به تعلیم و تربیت نوین

معلم در کلاس درس دو راه بیشتر ندارد؛ اول دل بستن به روش‌های سنتی تدریس و دلخوش بودن به یادگار گذشته‌‌ها و دوم خروج از پوسته سنتی و رو آوردن به تعلیم و تربیت نوین.

معلم ادبیات که قرار است مجری آموزش مهارت انشانویسی باشد، باید حتما از نوع دوم باشد چون اگر او معلمی سنتی باشد حتما از دانش آموزان می خواهد علم و ثروت را در دو کفه ترازو بگذارند و برای برتری یکی بر دیگری آسمان و ریسمان به هم ببافند و در همین حین جرات نکنند بگویند، ثروت می تواند از علم بهتر باشد.

زنگ های انشای بسیاری از دانش آموزان قدیم و جدید به این شیوه سپری شد و هنوز هم زنگ انشا قربانی بی توجهی هاست. بی علت نیست که نسل های گذشته و امروزی هر دو اگر بخواهند چند خط از احساسات و افکارشان بنویسند، طفره می روند یا اگر دست به قلم شوند، جمله های سطحی و خالی از زیبایی و لطافت می نویسند.

در دنیای مدرن به نگارش و انشانویسی ـ که از متعالی ترین مراحل آموختن زبان مادری است ـ توجه زیادی می شود و برای نوشتن انشا دستورالعمل های گام به گامی موجود است که اگر در کلاس های درس اجرا شود انشا نیز جزو درس های دلچسب و شیرین خواهد شد.

هدف از آموزش انشانویسی تقویت قوه خلاقیت، تولید ایده، درک ارتباط میان مفاهیم و شکستن سد قواعد مرسوم و حک شده در ذهن است، مثل خداحافظی با این آغاز برای انشا: «قلم در دست می گیرم و...» که شروعی پوسیده است.

در روش های نوین تدریس و تمرین درس انشا شش مرحله برای آموزش وجود دارد که توصیف شرایط موجود، قیاس مستقیم، قیاس شخصی، تعارض فشرده، قیاس مجدد مستقیم و نگارش مستقل را شامل می شود.

در توصیف شرایط موجود، معلم به دانش آموز می آموزد که هر آنچه از پیرامون خود می فهمد، توصیف کند. مثلا معلم می گوید در این دنیا برای همه انسان ها جا وجود دارد و دانش آموز می گوید اگر انسان ها آدم های بهتری بودند دنیا قشنگ تر می شد. در بیان این توصیفات و تشریحات میان معلم و دانش آموز رابطه تعاملی وجود دارد و هر یک نظرشان را بیان می کنند و مطلبی بر یکدیگر اضافه می کنند.

در مرحله بعد یعنی قیاس مستقیم، معلم می کوشد مفاهیم ناآشنا را برای دانش آموزان آشنا کند. مثلا می پرسد می دانید آرزو های انسان مثل چیست و دانش آموز می گوید مثل یخ، ابر، آسمان یا پرنده. حالا نوبت به قیاس شخصی می رسد یعنی دانش آموز باید میان خود و مفاهیمی که معلم انتخاب می کند ارتباط برقرار کند و در همان حین، احساسات و تمایلات خود را نیز برزبان می آورد. مثلا معلم می پرسد بزرگ ترین آرزوی شما چیست و دانش آموزان می گویند، این که مادرو پدرمان همیشه با ما باشند یا وقتی بزرگ شدم درفلان رشته درس بخوانم یا مثلا آدم ثروتمندی بشوم.وقتی توان قیاس شخصی در دانش آموزان تقویت شد، نوبت به قیاس تعارض می رسد که در آن معلم از دانش آموزان می خواهد درباره موضوعی که قرار است درباره آن بنویسند، بهترین مفاهیم متضاد و نامتجانس را انتخاب و میان این کلمات ارتباط برقرار کند. مثلا اگر قرار است درباره دوست بنویسند، واژه هایی چون مهربان، نامهربان، باوفا و بی وفا را مطرح کنند. بعد از این، نوبت قیاس مجدد مستقیم می رسد تا دانش آموز خود را در مواجهه با این تعارضات قرار دهد و نظرش را در این باره به صورت انشا بنویسد. به این ترتیب مثلا اگر معلم بپرسد رابطه با وفا و بی وفا با دوست چیست، او باید توضیح دهد که من چند دوست بی وفا دارم، اما سعی می کنم دوست باوفایی برای دیگران باشم.

وقتی این پنج مرحله بدرستی آموزش داده شود و تکرار و تمرین شود، دانش آموز می تواند با شنیدن موضوع انشا، درباره آن بنویسد. به عنوان نمونه اگر موضوع انشا مادر (به مناسبت روز مادر) باشد دانش آموز می داند که ابتدا باید مادر را به چیزهایی تشبیه کند، مادر خودش را با همه ویژگی هایش در ذهن تجسم کند و بعد یک سری کلمات متضاد با واژه مادر پیدا کند و با استفاده از این تشبیهات و تضادها، احساس خود درباره مادر را بنویسد.

همه این مراحل می تواند به شکل مختلف به دانش آموز آموخته شود یعنی انشانویسی می تواند همراه با ایفای نقش باشد معلم موضوعی را که قابلیت تبدیل شدن به نمایش داشته باشد، انتخاب کند و از چند دانش آموز بخواهد آن را بازی کنند و دانش آموزان دیگر با توجه به برداشت های خود از بازی همکلاسی ها درباره آن موضوع انشا بنویسند.

انشانویسی می تواند براساس کتابخوانی نیز باشد یعنی دانش آموزان کتابی را که معلم معرفی می کند بخوانند و درباره آن کتاب انشا بنویسند یا مثلا خود را به جای قهرمان داستان بگذارند و جای او رفتار کنند یا حتی پایان کتاب را آن طور که خودشان می خواهند، بنویسند.درباره تصاویر هم می توان انشا نوشت، همین طور معلم می تواند داستانی صوتی را برای دانش آموزان پخش کند و از آنها بخواهد آنچه را که شنیده اند، بنویسند. تبدیل کلمات و جملات محاوره ای به صورت نوشتاری و برعکس، تبدیل واژه های نوشتاری به زبان محاوره نیز تمرین خوبی برای انشانویسی است.

واژه نگاری خوشه ای نیز روشی موثر در تقویت مهارت انشانویسی است، به این معنی که مثلا از دانش آموز بخواهیم نام چند حیوان را بنویسد، درباره هر کدام توضیح مختصری بدهد، تفاوت چند حیوان را بنویسد یا ضرب المثل ها و شعرهایی را که در آن نام حیوانات به کار رفته، پیدا کند.

تمام کردن داستان های ناتمام، مرتب کردن جملات به هم ریخته یک متن، به ترتیب کردن جملات یک مکالمه، آموزش تشبیهات به دانش آموزان، بازگرداندن شعر به نثر و آموختن کنایه های زبان فارسی (مثلا سر درنمی آورم، به آن نقطه چشم دوخته، زیر بار مسئولیت نمی رود و...) نیز از روش های نوینی است که انشا را به مهارتی آموختنی و دوست داشتنی تبدیل می کند.