علل بی انضباطی دانش آموزان


به طور کلی وقتی که مقررات و قوانین مدرسه با نیازها و ویژگیهای سنی دانش آموزان منطبق و هماهنگ نباشد, احتمال دارد وی نه تنها نسبت به مقررات و قوانین بی اعتنا باشد, بلکه با انجام دادن اعمال خلاف, نافرمانی از مقررات را نیز ظاهر سازد بعضی از تمایلات و نیازهایی که برآورده نشدن آن ها باعث بی انضباطی می شود

علل عمده بی‌انضباطی را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

الف) علل روانی

ب) علل جسمانی

ج) علل اجتماعی

 

 

الف)علل‌روانی:

به طور کلی وقتی که مقررات و قوانین مدرسه با نیازها و ویژگیهای سنی دانش‌آموزان منطبق و هماهنگ نباشد، احتمال دارد وی نه تنها نسبت به مقررات و قوانین بی‌اعتنا باشد، بلکه با انجام دادن اعمال خلاف، نافرمانی از مقررات را نیز ظاهر سازد. بعضی از تمایلات و نیازهایی که برآورده نشدن آن‌ها باعث بی‌انضباطی می‌شود از این قرار است:

۱) میل به آزادی : هر کس آزاد به دنیا آمده است و طبعا مایل است آزاد زندگی کند. هروقت بی‌جهت این آزادی از فرد سلب شود و پیوسته تحت مراقبت شدید و غیر لازم قرار گیرد، در پی فرصتی خواهد بود که نظم و قاعده را برهم زند. پس باید به کودکان آزادی داد. البته این آزادی تا حدی باید باشد که محیط پرورشی جنبه آموزشی و پرورشی خود را از دست ندهد.

۲) میل به بازی و حرکت : با توجه به میل و رغبت شدید کودک به بازی و حرکت باید روش کار در مدرسه و کلاس چنان تنظیم شود که این میل به جنبش و تلاش نیز تا حدی ارضا شود که در این صورت، دانش‌آموزان انضباط را رعایت خواهند کرد.

۳) میل به خودنمایی و اظهار وجود : در انسان اعم از کودک و بزرگسال این میل وجود دارد و شخص علاقمند است کاری را انجام دهد که مورد توجه و یا مهر و محبت و تحسین دیگران واقع شود. اگر انسان نتواند آن را در جمعی یا محیطی، با انجام دادن کارهای پسندیده و مفید ارضاء کند، ممکن است دست به کاری زند که نه تنها مفید نباشد، بلکه مضر هم باشد. مثلا کودکی که در کلاس درس نتواند اظهار وجود کند و توجه معلم و همکلاسهای خود را جلب کند ممکن است بی‌انضباطی را پیش گیرد تا بلکه از این طریق مورد توجه قرار گیرد. بنابراین معلم و سایر اولیای مدرسه باید با تشکیل انجمن‌ها و اتخاذ روش‌های مناسب در تدریس و در طرز اداره مدرسه، فرصت‌هایی را فراهم آورند که دانش‌آموزان بتوانند به نحوی اظهار وجود کنند.

۴) نفهمیدن مطالب درسی : یکی دیگر از علل بی‌انضباطی، به ویژه در کلاس درس، نفهمیدن مطالب و گفته‌های معلم است. وقتی مطالب درسی با استعداد و فهم دانش‌آموزان مطابق نباشد و زمانی که آن درس از طرف معلم بازگو و یا تکرار می‌شود، دانش‌آموزان یک نوع بیکاری حس می‌کنند و دست به شیطنت می‌زنند. عکس این مطالب هم صادق است یعنی بعضی اوقات دانش‌آموزان باهوش که با یک بار شنیدن درس را فهمیده‌اند وقتی از طرف معلم برای دانش‌آموزان متوسط یا کم استعداد تکرار می‌شود چون نیازی به گوش دادن به گفته‌های معلم را احساس نمی‌کنند در نتیجه ممکن است دست به شیطنت و بازیگوشی بزنند، بنابراین بهتر است در انتخاب دانش‌آموزان کلاس سعی شود حتی‌الامکان از لحاظ معلومات با هم یکسان باشند و در تدریس نیز معلم تدابیری اتخاذ کند که شاگردان با استعداد و با هوش در کلاس بیکار نمانند و نیروی اضافی آنان صرف شیطنت و خرابکاری نشود.

 

ب) علل جسمانی :

گاهی بی‌انضباطی‌ها و مراعات نکردن مقررات، ناشی از ضعف و ناتوانی جسمی است. کودک ضعیف و ناتوان، کم حوصله است و زود عصبانی می‌شود، در کلاس درس زود خسته می‌شود و… در نتیجه باعث بی‌نظمی و برهم خوردن نظم کلاس می‌شود. معلم آگاه به روشهای پرورشی می‌داند که باید توانایی کودکان را در امری در نظر گیرد و هر نوع بی‌حوصلگی و احیانا عدم مراعات مقررات از طرف دانش‌آموزان را بی‌نظمی و بی‌انضباطی تلقی نکند. در مواردی که نیز بی‌انضباطی ممکن است ناشی از نقص یا عیب جسمانی باشد که معلم با داستان‌هایی از اشخاص که با وجود نقص‌های جسمانی موقعیت‌های شایانی کسب کرده‌اند و این نکته را به وی بفهماند که داشتن نقص عضو در اعضا نمی تواند باعث عقب ماندگی، در تمام زمینه‌های زندگی باشد.

 

ج) علل اجتماعی :

گروه دیگر از علل بی‌انضباطی جنبه اجتماعی دارند. از آن جمله علل مربوط به آموزش و پرورش خانواده است. یعنی، همچنان که قبلا نیز گفته‌ایم، دانش‌آموز یک کلاس یا یک مدرسه از خانواده‌های مختلف که دارای طرز رفتار و معلومات و جهان‌بینی متفاوت هستند، به مدرسه می‌آیند و تحت یک نوع مقررات و نظم قرار می‌گیرند. کودکی که در خانواده با خشونت و محدودیت عادت کرده، در کلاس و مدرسه که خود را دوراز محیط خفقان‌آور خانواده می‌بیند، ممکن است دست به اعمالی بزند، یا برعکس، کودکی که در خانواده به طور آزاد بزرگ شده و شخصیت وی مورد احترام بوده است، در مدرسه نسبت به خانه محدودیت بیشتری احساس می‌کند، علاوه بر آن ممکن است شخصیتش به اندازه خانه مورد توجه و احترام قرار نگیرد، در نتیجه کودک را به انجام دادن اعمال خلاف مقررات مدرسه وادارد. معلم و اولیای مدرسه باید با بصیرت و کاردانی به این موضوع توجه کنند و بکوشند کودک را به طور متعادل بار آورند. از جمله عوامل دیگر، اختلاف بین پدر و مادر، وجود نامادری، وضع اقتصادی خانواده‌ها هستند که نباید از چنین دانش‌آموزانی انتظار رفتاری مطلوب را داشت. البته نباید از آموزش و پرورش چنان کودکانی غافل باشیم، بلکه غرض پذیرفتن دانش‌آموز با تمام ویژگی‌ها و رفتارهای اکتسابی وی از محیط و سعی در ایجاد تغییرات در رفتار اوست به صورتی که مطابق با معیارهای اخلاقی مطلوب باشد.