استرس


بسم الله الرحمن الرحیم

 محقق : سیما بسطامی                                                                                                                   استرس

گفتاراول: کلیات استرس

بخش اول: تعریف وماهیت  استرس وانواع آن

 بخش دوم: علل وآثار استرس

تعاریف

هانس سلیه (Hans Selye) یکی از کسانی است که اولین پژوهش‌ها را درباره‌ی استرس انجام داده است. دیدگاه او در سال ۱۹۵۶ این بود که «استرس لزوما چیز بدی نیست و فقط به این بستگی دارد که شما چگونه دچار آن می‌شوید. استرسی که ناشی از کار خلاقانه‌ی چالش‌برانگیز باشد، مفید است در حالی‌که استرس ناشی از ناتوانی، احساس حقارت یا ضعف، زیان‌آور است». سلیه بر این باور بود که تاثیرات زیست‌شیمیایی استرس صرف نظر از اینکه وضعیت مثبت یا منفی باشد؛ برای فرد تجربه می‌شود.

از آن زمان به بعد تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده و ایده‌های بسیاری شکل گرفته است. امروزه استرس چیز بدی به حساب می‌آید که با مجموعه‌ای از مواد زیست‌شیمیایی مضر و تاثیرات منفی در دراز مدت همراه است. این تاثیرات به ندرت در موقعیت‌های مثبت مشاهده شده‌اند.

پذیرفته شده‌ترین تعریف استرس (که عمدتا به ریچارد لازاروس (Richard S Lazarus) نسبت داده می‌شود) این است که استرس شرایط یا احساسی است که فرد زمانی به آن دچار می‌شود که احساس کند نیازهایش فراتر از منابع فردی و اجتماعی‌ای است که در اختیار دارد. به بیان خلاصه، استرس احساسی است که هنگامی که فکر می‌کنیم کنترل‌ امور از دست‌مان خارج شده است، به ما دست می‌دهد.

همچنین ما می‌دانیم که یک استرس غریزی در رویارویی با اتفاقات غیر‌منتظره نیز وجود دارد. بنابراین بخشی از استرسی که ما تجربه می‌کنیم غریزی است و بخشی از آن نیز به شیوه‌ی فکر کردن ما بستگی دارد.

برای استرس تعاریف زیادی. ارائه شده .اما تعریف ساده تراسترس " استرس تنش وبرانگیختگی بدن وذهنی. واکنش به حوادث وتغییراتی است که سازگار ی فرد رابرهم می زند " برخی ازاین تغییرات کوچک وجزئی بوده. وسازگاری چندانی را طلب نمی کند .ولی برخی دیکر تغییرات بزرگی را در زندگی بوجود آورده. .مستلزم تلاش زیادی برای سازگاری چندانی را طلب نمی کند .ولی برخی دیگر تغییرات. بزرگی را درزندگی بوجود آورده ومستلزم تلاش زیادی برای سازگاری مجدداست استرس فقط شامل تغییرات منفی نیست بلکه تغییرات مثبت مثل ارتقاء شغلی .ازدواج هم می تواند ایجاد استرس کند که به آن استرس خوب یا یوسترس می گویند.

تعریف علمی استرس

اگر چه تعریف‌های بسیار متنوعی از استرس ارائه شده است، ولی ما ترجیح می‌دهیم در متمم، تعریف استرس را بر اساس الگوی پیشنهادی ریچارد لازاروس (Richard Lazarus) در نظر بگیریم.

این تعریف علاوه بر معتبر بودن، ویژگی مثبت دیگری هم دارد و آن این‌که بر پایه‌ی مدیریت منابع (Resource Management) شکل گرفته است. از آن‌جا که مدیریت منابع در چارچوب آموزشی متمم جایگاه ویژه‌ای دارد، این تعریف با مجموعه الگویی که شما در متمم می‌آموزید، هم‌سو‌تر است:

* واکنش به استرس :

پاسخ جنگ وگریز .واکنش به استرس نامیده می شود.وقتی بدن تحت استرس قرار می گیرد سیستم عصبی سمپاتیک چیزی را که پاسخ جنگ وگریزنامیده می شود ایجاد می کند . بدن همه منابع انرژی اش را به سوی جنگ یا عامل تهدید کننده ویافرار ازآن جهت می دهدسیستم سمپاتیک به غده آدرنال سیگنال می دهد که هورمون های آدرنالین وکورتیزول را ترشح کند این هورمون های. استرس نامیده می شوند موجب تند شدن ضربان قلب ,افزایش نرخ تنفس واتساع عروقی خونی در دست وپا می شود .فرایند گوارش تغییرمی کند وسطح گلوکز برای مقابله با فوریت افزایش می یابد .این پاسخ سیستم سمپاتیک نسبتا فوری بوده. وهدف. آن آماده کردن. بدن برای پاسخ به یک موقعیت اورژانسی یا استرس حاد است .وقتی بحران می گذرد بدن معمولا به حالت قبل بدون استرس برمی گردد.این واکنش ریشه تکاملی دارد .وقتی یک خطر واقعی زندگی فرد را تهدید می کندضروری بوده وبرای بقاء حیاتی است.

* انواع استرس : استرس انواع مختلفی دارد که برای مدیریت استرس باید به آنها توجه شود .چون ویژگی ها .علائم ومدت زمان متفاوتی داشته ومداخلات خاصی برای آن مناسب است

*استرس حاد ومزمن

* استرس حاد: شایع ترین شکل استرس است که از فشارهای اخیر ومورد انتظار در آینده نزدیکی ناشی می شود.

استرس حاد درمقادیر کم هیجان انگیزاست ولی وقتی خیلی زیاد می شود فرسوده.کننده شده وموجب تشویش روان شناختی .تنش .سردرد .مشکلات گوارشی و سایر علائم می شود اکثر مردم علائم استرس حاد را تشخیص می دهند .وخوشبختانه چون کوتاه مدت است زمان کافی برای آسیب رساندن به بدن را ندارند _

شایع ترین علائم استرس حاد:تشویش هیجانی که ترکیبی ازخشم وتحریک پذیری .اضطراب وافسردگی .سه هیجان اصلی استرس است .مشکلات عضلانی شامل . سردرد تنشی _ کمردرد .درد در قسمت فک وتنش های عضلانی که منتهی به کشید گی عضلات وتاندون ها ومشکلات در رباط ها می شود .مشکلات معده و روده مانند سوزش معده .اسهال .یبوست .نفخ شکم وسندرم. روده تحریک پذیر وبرانگیختگی بیش ازحد فیزیولوژیک گذرا که منتهی به افزایش فشار خون .ضربان قلب .تعریق کف دست .تپش قلب .گیجی سردردهای میگرنی .سردی دست ها وپاها.کوتاهی تنفس. ودرد درقفسه سینه می شود .استرس حاد می تواند در زندگی هرکسی پیش بیاد وقابل مدیریت است .اما یک نوع استرس حاد شدید به نام تروما وجود دارد که شامل حوادثی است که درآن فرد با واقعه ای مواجه شده ویاشاهد آن بوده است که با خطر مرگ ویا آسیب جدی همراه است .مانند: حمله فیزیکی .شکنجه .بلایای طبیعی مانندسیل وزلزله .این نوع استرس ممکنه. موجب بروز علائم ویا اختلال استرس پس ازسانحه در فرد شود که مستلزم دوره های تخصصی است...

*استرس مزمن:

این استرس .آزار دهنده وفرساینده است .وروزها وماه ها وحتی سالها طول می کشد .استرس مزمن بدن ذهن وزندگی را فرسوده می کند .برخی ازاسترس های مزمن ازتجارب تروماتیک اوایل کودکی ناشی می شوند که برای همیشه حی وحاضر ودردناک باقی می مانند برخی تجارب عمیقا روی شخصبت. اثرمی گذارند وممکن است موحب رشد دیدگاهی نسبت به دنیا شود که استرس بی پایان رابه فرد تحمیل کند (برای مثال دنیا یک مکان تهدید کننده است .مردم متقلب هستند وباید همیشه مراقب بود) بدترین جنبه استرس این است که مردم به آن عادت می کنند و وحود آن را فراموش می کنند مردم همیشه از استرس حاد آگاه می شوند .چون جدید است .ولی استرس مزمن را نادید می گیرند چون قدیمی وآشناست .افراد ممکن است نهایتا به فروپاشی برسند .چون منابع فیزیکی وروانی آنها به خاطر طولانی مدت بودن استرس .تهی شده است استرس مزمن ممکن است منجربه خودکشی .خشونت .حمله قلبی .وحتی سرطان شود .درمان علائم این نوع استرس ممکن است مستلزم درمان طبی وروانی تخصصی باشد..

هرگاه روزگار باشما نمی سازد وخلق شما راتنگ می کند روی هرقدمی که جلو برمی دارید تمرکز کنیدوپیش بروید .گامی که به جلو برمی دارید کوچک هم که باشد مسیر درستی است .درهر موفقیت و دستاوردی به خود تبریک بگویید زندگی کنید وبرتری هایتان چیره شوید واطمینان داشته باشید ازبین خواهند رفت .فشار روحی وعصبی را ازپای درآورید وپوزه اش رابرخاک بمالید .زمان می برد تاشخص جسور جرئت کند باچیزی هایی که ازآن ها می ترسد روبه روشود اما شما این شهامت را دارید .آرامش خود را حفظ کنید مثبت اندیش باشید وبرای زندگی بهتر وآزادتر عادت های تازه ای را شکل دهید دراین صورت است که می توانید. بزرگترین درخشان ترین وخوشبخت ترین خویشتن خویش باشید از سرگذراندن زندگی بدون احساس فشار روحی نگرانی یا ترس برای هیچ کس امری عادی نیست اگراوضاع واحوال شرایط شما را به ستوه آوردند .ممکن است فرسودگی وتنش شمارا ازپا درآورد وذهن شمارا تیره وتارکند

بعضی از مردم دوست دارند که هنگامی که هوا بد وطوفانی است به دریا بروند وازاین کارلذت می برند .عده ای ازافرادکارکردن درساختمان ها بلند وپشت بام ها را انتخاب می کنند واز این کارلذت می برند بنابراین چیزی که برای یک نفر باعث استرس می شود ممکن است برای شخص دیگر لذت بخش باشد.درواقع وجود مقداری استرس برای همه ماخوب است .وقتی که مامجبور می شویم که با یک مسکل یا چالش روبرو شویم ویا وقتی مارامجبور می کند .که کارهایی انجام دهیم که خودمان میلی انجام آن هانداریم .دراغلب اوقات از پس این کارها به نحومطلوبی برمی آییم درچنین مواقعی احساس خیلی بهتری خواهیم داشت که این کار را انجام داده ایم روبه رو شدن با مشکلات وغلبه کردن برآن هاباعث می شوند که ما احساس یکنواختی وبی حوصلگی نداشته باشیم .درواقع بسیاری ازافراد بطور عمدی برای خودشان کمی استرس درزندگی شان ایجادمیکند تا ازیکنواخت بودن زندگی شان خارج شوند.با این حال استرس بسیار زیادی بر روی سلامت فرد اثر گذاشته وممکن است درشغل وزندگی اجتماعی او مشکل ایجاد نماید.استرس مکرر .دائمی وشدید دارای یک اثر ضعیف کننده و مایوس کننده هستند که ممکن است انجام هرکاری برای برطرف کردن عوامل ایجاد کننده این استرس هارامشکل ترنماید .نحوه پاسخ گفتن مابه فشارهایی که برماوارد می شود براساس ویژگی ها .توانایی ها وناتوانایهای ما می شود این ویژگی هاتعیین می کند که چگونه مابه مشکلاتی که در روابطمان ایجادمی شوند واکنش نشان دهیم

بخش دوم: علل وآثار استرس

برخی پژوهش‌های اولیه که توسط والتر کنون (Walter Cannon) در سال ۱۹۳۲ بر روی استرس انجام شدند، از وجود واکنش معروف «جنگ یا گریز» خبر دادند. کارهای او نشان داد زمانی که یک موجود زنده یک شوک یا خطر را تجربه می‌کند، به سرعت هورمون‌هایی ترشح می‌کند که به زنده ماندنش کمک می‌کنند.

در انسان‌ها نیز مانند دیگر حیوانات این هورمون‌ها کمک می‌کنند که سریع‌تر بدویم یا سخت‌تر مبارزه کنیم. آنها ضربان قلب و فشار خون را افزایش می‌دهند و اکسیژن و قند خون بیشتری به ماهیچه‌های مهم می‌‌رسانند تا قدرت آنها بیشتر شود. این هورمون‌ها تعریق را بیشتر می‌کنند تا ماهیچه‌ها خنک شوند و به حفظ کارایی آنها کمک می‌کنند. خون را از سطح پوست دور می‌کنند و به مرکز بدن می‌فرستند تا در صورت جراحت برداشتن خون کمتری از دست برود. همچنین این هورمون‌ها توجه ما را بر روی خطر متمرکز و هر چیز دیگری را حذف می‌کنند. همه این اتفاق‌ها توانایی ما برای زنده ماندن را در موقعیت‌هایی که جان ما در خطر است، به شدت افزایش می‌دهد.

اما تنها تهدید‌های جانی نیستند که این واکنش‌ها را تحریک می‌کنند: معمولا هر وقت که با وضعیت غیرمنتظره‌ای روبه‌رو می‌شویم یا چیزی مانع تحقق اهداف ما می‌شود، این واکنش مشاهده می‌شود. زمانی که تهدید کوچک باشد، واکنش ما نیز کوچک خواهد بود و معمولا در میان اتفاقات مختلف شرایط استرس زا متوجه آن واکنش نمی‌شویم.

متاسفانه این بسیج بدن برای زنده ماندن نتایج منفی‌ای نیز با خود به همراه دارد. در این وضعیت ما مضطرب، متلاطم و تحریک‌پذیر می‌شویم. این وضعیت واقعا توانایی کار کردن مؤثر با دیگران را از ما می‌گیرد. به دلیل لرزش و ضربان قلب شدید، انجام دقیق کارها و کنترل توانایی‌ها دشوار می‌شود. تمرکز شدید ما بر روی زنده ماندن با حذف کردن بسیاری از اطلاعات که می‌توانستند از منابع دیگر به دست آیند، توانایی ما را برای داوری درست موقعیت، مختل می‌کند. ما خود را زیادی در معرض خطر احساس می‌کنیم و این باعث می‌شود که توانایی تصمیم گیری درست را از دست بدهیم.

در زندگی‌ کاری مدرن، خیلی کم پیش می‌آید که این واکنش‌های ناشی از استرس مفید باشند. بیشتر موقعیت‌ها نیازمند رویکردی همراه با آرامش، عقلانیت، کنترل و حساسیت اجتماعی هستند.

به طور خلاصه باید گفت، ما باید این واکنش جنگ یا گریز را تحت کنترل خود بگیریم تا در کارهایمان مؤثرتر باشیم. به بیان دیگر برای اینکه از مشکلات سلامتی و فرسودگی شغلی در امان باشیم باید استرس را تحت کنترل بگیریم.

مهمترین عوامل استرس زا:

1- عوامل ارثی 2- ویژگیهای روانی وشناختی وصفات شخصیتی( کمال گرایی افراطی واحساس مسؤلیت زیاد نسبت به نتایج منفی کارهای خود. نگرش منفی نسبت به خود ودیگران 3-  بیش از حد گوش به زنگ خطرات بودن  4-  توجه بیشتر به محرک ها واطلاعات تهدید آمیز 5- داشتن باور های غلط در موردر نگرانی 6- پافشاری  بر نگرانی  7-  عوامل محیطی ( سرو صدا، آلودگی هوا وترافیک) 8-  عوامل اجتماعی( مشکلات مالی ، اختلافات بین  فردی وطلاق)

 

 

نکته

ایده‌های «استرس خوب» و «استرس بد» توسط هانس سلیه، یکی از نخستین پژوهشگران استرس مطرح شد. سلیه معتقد بود که مقدار کمی استرس، حیوانات و انسان‌ها را تشویق می‌کند که به شکلی فعال‌تر رفتار کنند، در حالی‌که سطح بالای استرس کارایی آنها را مختل می‌کند.
از آن زمان افراد دیگری نیز نتایج مشابهی به‌دست آوردند و در نتایج‌شان ایده‌ی استرس را با ایده‌ی فشار جایگزین کردند. با این توضیح فشار ایده‌ی مهم و ارزشمندی است. اما امروزه استرس به دلیل ناراحتی و عدم کنترلی که به همراه می‌آورد، در همه‌ی شرایط چیز بدی در نظر گرفته می‌شود.
در نتیجه‌ ایده‌های استرس خوب و استرس بد دیگر مفید نیستند. درواقع حتی این ایده‌ها می‌توانند مضر نیز باشند، چرا که ممکن است یک مدیر را تشویق کنند که برای تحریک کردن افرادش به آنها استرس بدهد. خطایی که در این رویکرد وجود دارد این است میان فشار و استرس تفاوت گذاشته نمی‌شود

کلام آخر   

از آنجایی که استرس بخش اجتناب ناپذیر زندگی ماست و بر عملکرد و رفتار ما تاثیر می ­گذارد و در صورت تداوم عامل زمینه­ ساز و آشکار ساز بسیاری از بیماری­هاست و بر همه­ جنبه ­ها و حیطه ­های زندگی ما تاثیر دارد و باعث بسیاری از آسیب ­های اجتماعی می ­شود؛ باید عوامل استرس زا را شناسایی کرده و در حد امکان آنها را تعدیل کنیم. در مورد رویدادها­یی که خارج از کنترل ما هستند، پذیرش این مساله به ما کمک می­کند تا در مورد آنها استرس کمتری داشته باشیم.

خیلی از افراد می ­پرسند: چطور استرس نداشته باشیم؟ آیا می ­شود استرس را از زندگی حذف کرد؟ استرس خوب یا بد است؟ آیا با دارو می ­شود استرس را کنترل کرد؟ اولین اقدام این است که سوال: چطور استرس را مدیریت کنیم؟ را با سوال: چطور استرس نداشته باشیم؟ را جایگزین کنیم! وقتی می­ پرسیم چطور استرس نداشته باشیم؛ به صورت کاملا ناخودآگاه فکر می­ کنیم؛ وجود استرس برای بدن بسیار خطرناک و کشنده است. ولی وقتی می ­پرسیم چطور استرس را کنترل یا مدیریت کنیم؛ قبول می­ کنیم که استرس وجود دارد و کاملا طبیعی است. می­ پذیریم که بدن ما بسیار هوشمند است و دنبال راهکارها و تکنیک ­هایی برای مدیریت و کنترل استرس خواهیم بود. با عوض کردن سوالات خودمان می­توانیم زندگی خودمان را نیز عوض کنیم. و مهارت ارتباطی خود را بالاتر ببریم.

منابع:

1-مقاله دکتر فهیمه  فتحعلی لواسانی

2- والتر کنون (Walter Cannon) در سال1932

3- الزاروس و فولکمن  1984

4- هانس سلیه (Hans Selye) ( 1974)