این روزها همه از تجربههاشون استفاده میکنند شما چطور!!
خسته نباشید
یک آزمون دیگه هم گذشت و شما برای تجربه کردن فرصتی دوباره به دست آورید، امیداورم که این فرصت رو از دست نداده باشید واقعا حس غریبی است ... تجربهها، آجرهای ساختمان زندگیاند ... اصلا بیخیال درس و آزمون!! راحت باشید، چون ما هم میخواهیم با شما راحت باشیم. روحیهتون خرابه؟! حال و حوصله ندارید؟! صبر کنید ... اگه نشد بازم صبر کنید... این قدر صبر کنید که تجربه شما رو چشم بسته به ابتدای – دقت کنید نه انتها!! راه موفقیت ببره ... مهم این نیست که ما کی موفق بشیم، مهم اینه که موفق بشیم! به خدا نمیخواهم مثل این مشاور عصا قورت دادهها بگم داوطلب گرامی و ... این حرفا رو بریز دور، مهم اینه که موفق بشیم! مهم اینه که تو احساسی داری!! احساس نمیکنی خیلی بیش از این حق توست؟! احساس نمیکنی بعضی وقتها خودت حق خود تو میخوری؟!! احساس نمیکنی بعضی وقتها یه آدم دیگهای میشی؟!! اون احساس، تو تموم اونهایی که از نسل آدمند هست ... من الکی الکی اسمشو گذاشتم «جرقه تحول»!! اگه یه خورده مایه بذاری و آن جرقه را به شعله تبدیل کنی، باور کن که از لحظه به لحظه زندگی خودت لذت میبری، از بردن، از باختن، از خندیدن، از گریستن ...
تجربهها همین روزها مثل شلاقی به دادمون میرسند ... میدونم، باور کن! میدونم بعضیهاتون چقدر دلتون گرفته ... میدونم! بعضی از ما هر چه میزنیم به در بسته میخوریم، اما عجله نکن! روحیه موفقیت و میل پیروزی به تو کمک میکند هر زمین خوردنی رو هر قدر هم که دردناک باشد تمرینی بدونی برای بلند شدن و اوج گرفتنی سوای کنکور و دانشگاه ...
چرا معطلی؟! بیا بیرون از این روحیه زرد!! قرار نیست همهمون دکتر و مهندس بشیم ... اما وظیفه همه ماست که موفق بشیم یعنی اینکه از فرصتهامون استفاده نکردیم و تجربههایی رو که هر کدومشون برامون خیلی گرون تموم شده مفت به باد دادیم ... فکر میکنی چی میخواهی؟! علم غیب؟! برداشتن غول بیشاخ و دم کنکور؟! واقعا چی؟! به نظرت هنوز وقتش نرسیده بری تو اون تونل پرپیچ و خم مغزت، انگیزه و امید را بکشی بیرون؟! گرد و غبار و پشتکار رو خونه تکونی کنی مگه واسه عید گردگیری نکردی مغزت تو؟! باید به پنجره در مغزت وا کنی که درش به روی تجربههایی که هر دفعه با هزار بدبختی به دست میآید باز بشه و در مواقع لزوم اون تجربهها را از اونجا بگیرن گیریم اصلا کنکوری هم نبود ... گیریم اصلا درسی هم نبود ... اما بالاخره باید از یه پنجرهای برای تنفس در هوای موفقیت استفاده کنی و حالا کنکور با همه کاستیها و ناجوانمردانگیها میتونه این پنجره باشه ...
دوست گلم، قرار نیست هر اتفاق مهمی تو روزنامهها و اخبار خوانده یا شنیده بشن تحول تو، بلند شدن تو میتونه مهمترین اتفاق تاریخی باشه که مبدا اون، تاریخ تولد توست همین امروز میتونه این اتفاق مهم بیفته ...
و باز لازم نیست که حتما همین امروز خوشبخت بشید، صبر کن! ولی میتونی از همین امروز از خودت لذت ببری ...
چون تو با یک چرخش کامل و مثبت ویزای دهکده موفقیت را گرفتی!
یادته نینی بودی بعدش تاتی تاتی میکردی! مامان جون میاومد پوشکتو با اون بوی بد (پیف پیف پیف!) عوض میکرد یادته؟! چه زود رشد کردی! پس رشد کن! روزی نیم ساعت – نه بیشتر – اختصاص بده به فکر کردن!! فکر کردن به این که زندگیت چی (کم) داره و (کمبودها) چه جوری (بود) و (بودها) چه جوری (بهبود) میشن اگه امروز خودت به داد خودت نرسی، فردا خدا هم به دادت نمیرسه. این آزمون سخت بود؟! آسون بود؟! هر چی که بود گذشت مهم اینه تجربیات با ارزشی رو لازم بود از این آزمون بر میداشتیم و توی اون پنجره مغزت میزاشتی اگر بر نداشتی، زود باش! یه نفس عمیق بکش. از امروز شروع کن! کی گفته دیره! هر کی گفته غ...bib... bib... bib، دنیا اونقدرها هم که تو رمانها و تاریخ نوشتهاند بد جنس نیست! مطمئن باش اینقدر فرصت برای تجربه کرد به تو میده که تو اگه یک دهمش را نگه داری تمومه، به جون خودم باور کن رمز موفقیت در کنکور و در هر رقابت دیگه تو کتاب و کلاس و آزمون نیست.
تجربهها همشون میخوان به من و تو کمک کنن، تجربه کردنیها رو هر چه زودتر باید بفرستین تو اون پنجره. مهم اینه که تو «بخواهی» از این تجربهها استفاده کن ... نقاط ضعف رو بشناسی، نقاط قوت خودت رو بشناس و با استفاده از چیزهایی که تو اون پنجره داری با نقاط ضعف باید بجنگی و نقاط قوت را با تمام وجودت حمایت کنی، تجربه، نقشه گنج پیشرفته...
آهای با توام حواست اینجا باشه تو فکر نرو!! این آزمون صندلیش چطور بود؟ سفت بود؟! میخش زده بوده بیرون؟! پس ببرش تو اون پنجره «از امروز ممکنه هر جا صندلی باشه میخ هم باشد» سوال سخت زیاد بود؟! از امروز ممکنه هر آزمونی سوال سخت زیاد باشه»
خیلی از مطالب از یادت رفته بود؟! پس «با روش درسی الانت ممکنه مطالب ریز و درشتی از یادت بره» تجربه یعنی همینها و به خاطر سپردن تمامی اونا ...
تجربه در همه جا پیدا میشه! اما اشتباه نکنید! تجربه این نیست که اگه یکی به تو دروغ گفت، پس همه دروغگو هستند تجربه یعنی تو بدونی که یه چیز زشتی به نام «دروغ» هست با ویژگیهای خاص خود و یک سری آدمهایی هستند به نام «دروغگو» و استفاده از تجربه یعنی اینکه این تجربهها به پنجره مغز تو وارد بشن و اونجا مغز به تو فرمان بده: «آهای من!» مواظب باش، دروغگوها این جوریند ... گول نخوریها!»
وقتی روزی رسید که گول نخوری و دروغ و دروغگو رو شناختی، اون وقت تجربه به تو کمک کرده تا یکی از نقاط ضعف – همنشینی با دروغگو – رو ترمیم کنی ...تجربه تو آزمون یعنی اگه این آزمون رو خراب کردی استراتژی کلی و جزیی خودت در این آزمون رو هم ببری تو اون پنجره و نتایج آزمونت رو هم بذاری اونجا، مطمئن باش سلولهای خاکستری مغزت اونقدر با معرفت هستند که تجزیه و تحلیل خوبی روی چیزهایی که تو اون پنجره گذاشتی، بکنن ...اون تجربهها با کمک تجزیه و تحلیل سلولهای خاکستری مهربون مغزت به تو یاد میدهند که اگه امروز تستهای شیمی رو خوب نزدی پس امکان داره فردا و فرداهام خوب و راضی کننده جواب ندی، پس راهت رو عوض کن! شیمی رو جور دیگهای بخون اینقدر روشهایت عوض میشه تا به کلید برسی تا در قفل شیمی باز بشه.
کلینیک مشاوره گاج